downtown |
مرکز شهر |
suburbs |
حومه شهر |
countryside |
حومه شهر |
urban |
وابسته به شهر، شهری |
rural |
روستایی |
neighborhood |
محله |
neighbor |
همسایه |
corner |
گوشه، نبش |
block |
بلوک |
Let's go to the bakery on the corner.
بیایید به نانوایی واقع در نبش برویم.
It's just around the corner.
همین اطراف نبش است.
I saw the mysterious woman out of the corner of my eye.
از گوشه چشمم به زن مرموز نگاه کردم.
The restaurant is three blocks that way.
این رستوران سه بلوک است.
library |
کتابخانه |
museum |
موزه |
I checked out the complete works of Shakespeare at the library for some light weekend reading.
من آثار کامل شکسپیر را در کتابخانه برای مطالعه آخر هفته بررسی کردم.
mayor |
شهردار |
city hall |
سالن شهر |
post office |
اداره پست |
town square |
میدان شهر |
park |
پارک |
Meet me at the town square at 5 o'clock.
ساعت 5 در میدان شهر با من ملاقات کنید.
stairwell |
راه پله |
banister |
نرده |
If you go up the stairs and turn right, you'll find the restroom.
اگر از پله ها بالا بروید و به راست بپیچید، دستشویی را پیدا خواهید کرد.